10 راز مهم رندي گيج

آموزش كار بازاريابي

10 راز مهم رندي گيج

۴۵۸ بازديد

مقدمه

سعادت ، چيز عجيبي است . همه اين واژه را شنيده اند ولي عده كمي معني واقعي آن را درك كرده اند .

افراد معدودي ، راز هاي باز شدن قفل سعادت در زندگي را ميدانند . اگر شما هم اين راز ها را فرا بگيريد، دنياي جديدي پيش رويتان قرار خواهد گرفت . تندرستي و شادي و ثروت ، شرايط جالبي براي شما فراهم مي كنند . به شما كمك مي كنند كه هر روز را با لذت و انرژي پويا شروع كنيد ؛ به شما كمك مي كنند كه هر روز را با آرامش

مقدمه

سعادت ، چيز عجيبي است . همه اين واژه را شنيده اند ولي عده كمي معني واقعي آن را درك كرده اند .

افراد معدودي ، راز هاي باز شدن قفل سعادت در زندگي را ميدانند . اگر شما هم اين راز ها را فرا بگيريد، دنياي جديدي پيش رويتان قرار خواهد گرفت . تندرستي و شادي و ثروت ، شرايط جالبي براي شما فراهم مي كنند . به شما كمك مي كنند كه هر روز را با لذت و انرژي پويا شروع كنيد ؛ به شما كمك مي كنند كه هر روز را با آرامش و هماهنگي به پايان برسانيد ؛ و به شما كمك مي كنند كه هر روز را در ماجراي جديدي زندگي كنيد .

خوشحالم كه اين راز هاي سعادت را براي شما آشكار مي كنم و ماموريت واقعي خود را در زندگي ـ در ميان گذاشتن اين رازها با شما ـ به انجام مي رسانم . حال ، مسئوليت اين راز ها را به شما واگذار مي كنم .اكنون نوبت شماست . نزديكان شما به اين اطلاعات نياز دارند . پس اكنون ماجراي بعدي ، ماجراي شماست ...

رندي گيج

هاليوود ، فلوريدا ـ مارس۲۰۰۳

 

10 راز مهم رندي گيج

تنها نكته مهمي كه داراي اهميت زيادي نسبت به چيزهاي ديگر مي‌باشد كه تاكنون آموخته‌ام اين است كه: به اين باور رسيده‌ام كه در ارتباط با هر موردي كه در زندگي‌ام اتفاق مي‌افتد، چه خوب و چه بد مسئوليت دارم. در واقع به راستي فكر مي‌كنيد كه كدام يك ترسناك‌تر است؟

بدان معني است كه نمي‌توانم همسرم را به خاطر عملكردهاي بدم سرزنش كنم، نمي‌‌توانم همه شكست‌هاي كاريم را به گردن اسپانسرها، شريك كلاهبردار، يا وضعيت اقتصادي بيندازم و نمي‌ توانم نداشتن سلامتي و يا مصيبت‌هايي كه از طرف خدا، جهان، تقدير و شرايط زندگي به وجود مي‌آيد را ملامت كنم. در حالي كه در ابتدا فكر مي‌كرديم كه كاملاً ترسناك است ...  و آن نگرشي شد كه در نهايت منجر به آزادي من شد.

زيرا منطق نشان مي‌دهد كه همه آنچه را كه در مورد چيزهاي بد درست است، بايد براي چيزهايي خوب هم درست باشد. معني آن اين است كه مي‌توانم خوشحالي، ثروتمند شدن، و رسيدن به موفقيت را نشان داده و افراد با ارزش را در زندگي به سمت خود جذب كنم.  آيا شما واقعاً به آن رسيده‌ايد؟ آيا پي برده‌ايد كه مي‌توانيد همه چيزهاي خوب را نشان داده و در سلامتي، خوشحالي و رفاه زندگي كنيد؟

 از واقعيت‌هايي كه داراي اهميت مي‌باشد، پي بردن به وجود هستي در اين سياره بود. زيرا اين به دور از تفكرات ذهني من است كه قرباني شرايط زندگي شوم، و تفكر ذهن و باوري به وجود آورم كه بتوانم سرنوشتم را در كنترل خود در آورم. هم اكنون اين با آنچه كه مردم به آن اعتقاد دارند متفاوت است. اما دوباره مي‌گويم كه اغلب مردم مريض، بي پول و نادان هستند. آنها احساس مي‌كنند به وسيله خدا، جهان، طبيعت، تقدير، سرنوشت، شرايط زندگي و ديگر عوامل خارجي قرباني شده‌اند. وقتي احساس مي‌كنيد كه قرباني اين موارد شده‌ايد، اين احساس سبب مي‌شود كه بسياري از واقعيت‌هاي مهم زندگي را به حساب نياوريد و اين بر نيروي فكر و اجزاي ذهن كه مربوط به شرايط زندگي، شخصيت و تقدير ما مي‌باشد تاثير مي‌گذارد.

شما شرايط زندگيتان را براساس تفكراتي كه داريد به وجود مي‌آوريد.

بنابراين اين اولين قدم است كه بر روي افكاري كه براي شما الويت دارند كار كنيد. اما بيشتر از اين هم وجود دارد. تا زماني كه افكار شما با اهدافتان ارتباط دارد، نمي‌توانيد رفاه واقعي را كه حق مسلم شماست تجربه كنيد. نه تنها بايد هدف داشته باشيد بلكه بايد اين اهداف را در رأس افكار روزانه‌تان قرار دهيد. بايد اهدافتان را با چشمهايي كه هميشه به هدف مي‌زند در رأس مهمترين وظايفتان قرار دهيد. وقتي اين كار را انجام دهيد، پس از آن واقعاً افكاري را كه براي شما در اولويت قرار دارند در كنترل داريد و اين تفكر ذهن را براي شما به وجود مي‌آورد.  همين تفكر ذهن است كه تعيين مي‌كند، چطور در زندگي به موفقيت واقعي دست يابيد.

در اينجا فرايند زير وجود دارد :

- داشتن اهدافي كه به شما در هدايت افكارتان كمك مي‌كند.

 - اينها اهدافي هستند كه تفكر ذهن شما را تعيين مي‌كند.

 - اين تفكرات ذهني تعيين مي‌كند كه چطور واقعاً موفق خواهيد شد.

چطور مي‌خواهيد به هر موقعيتي كه منحصراً افكار شما آن را تعيين مي‌كند، عكس‌العمل نشان دهيد. با دوستم مت پس از بازي فوتبال براي خوردن جوجه سوخاري بيرون رفتم. وقتي به سمت در رفتيم، گفت: «شما مي‌دوني كه چه اتفاقي افتاده؟ شرط مي‌بندم كه جوجه ندارن! آن اتفاق براي اولين بار افتاد. ما رفتيم داخل جوجه نداشتند. چطور مي‌تونست. بنابراين چه اتفاقي افتاد؟ رفتيم. من ٣ تكه جوجه براي شام و او هم ٣ تكه جوجه ادويه دار سفارش داد. كه البته نداشتند. او به من نگاه كرد و آستين‌هايش را بالا زد، مثل آينه مي‌گفت " من به شما مي‌گويم ". اما براي يك بار ديگر، در اينجا نشانه‌اي است كه تفكر ذهن را مي‌رساند. چون انتظار داشت كه چيزهاي بدي در زندگي‌اش اتفاق بيافتد، بنابراين معمولاً آنها اتفاق مي‌افتادند.

من عاشق او هستم، اما او در حدود ٣٠٠ جمله بد هر روز بيان مي‌كرد. هميشه در وسط حرفهايش، صحبتش را قطع مي‌كردم، فرياد مي‌زدم، صبر كن، به چيزهايي كه مي‌گويي ادامه نده! او براي دومين بار سكوت مي‌كرد، به آن فكر مي‌كرد و دوباره چيزي شبيه آن مي‌گفت. خوب ، فكر مي‌كنم درسته. تغيير تفكر به شما تصويري از اينكه چگونه در هر روز با موقعيت‌ها مواجه شويد، مي‌دهد و آن راه شما را در جذب بسياري چيزها در زندگي تان تغيير مي‌دهد.

بعضي‌ها دوست دارند به سرعت به موفقيت برسند، تصاويري كه به وسيله آن به موفقيت دست مي‌يابند و بعضي ها مثل مت انتظار بدترين چيزها را در زندگيشان دارند.

انتظارات شما ديدگاه شما را در مورد هر موقعيتي كه در طول روز ١٠٠‌ها بار با آن مواجه مي‌شويد تغيير مي‌دهد. اين خود به تغيير در عملكردهاي شما در هر موقعيتي بر مي‌گردد و هر كدام از آنها كه ظاهراً كوچك و ناچيز به نظر ميرسند آينده شما را تعيين مي‌كنند. اگر شما به ثروت فكر كنيد ثروتمند مي‌شويد، و شما پول داريد اگر به پول هم فكر كنيد. شما احتمال خواهد داشت كه كاري را براي دوري از شكست انجام ندهيد. شما فكر خواهيد كرد كه مي‌خواهيد ثروتمند شويد، اما ذهن نيمه آگاه شما تنها به شما مي‌گويد كه تلاش بيهوده نكنيد (تلاش اضافه نكنيد). اگر فكر مي‌كنيد كه همه چيزهاي خوب براي ديگران اتفاق مي‌افتد، هيچ وقت نبايد انتظار يك اتفاق خوب را داشته باشيد. و وقتي هم اين اتفاق روي مي‌دهد، آن را تشخيص نخواهيد داد، چون منتظر آن نيستيد. وقتي مردم بخواهند كارهاي خوبي براي شما انجام دهند، نمي‌پذيريد. آنها ممكن است كه چيزهاي ساده، مثل رد كردن يك پيشنهاد كاري براي انجام يك پروژه، و يا در سطح وسيعتر، مثل رد كردن يك پيشنهاد عشقي از طرف كسي كه به شما علاقه دارد را آشكار كنند.

مي‌توانيد بسياري از فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري بزرگ را كه به سمت تجارت شما سرازير شده و باعث ثروتمند شدن شما مي‌شود، نپذيريد. نه اينكه از سلامتي شما، يا حتي مقاومت شما از يك ازدواج متعالي حفاظت كند. البته خلاف آن هم درست است.

اگر اعتقاد داشته باشيد كه سزاوار ثروت و شادي هستيد، انتظار اتفاقات خوب را خواهيد داشت. و وقتي آنها را انجام دهيد، آنها را با سپاس خواهيد پذيرفت. اين قدرت تلقين به خود است كه در ذهن نيمه آگاه شما صورت مي‌گيرد. وقتي شما پرزنت (مشاوره ) را با فرصتي براي كسب درآمد انجام مي‌دهيد شما به احتمال زياد به آن عمل مي‌كنيد. و وقتي شما اين شانس را داريد كه كارهاي بزرگي را بدون ترس و با جرأت انجام دهيد، به سمت انجام اين كارها مي‌رويد. بنابراين اين كار شما را مواجه با خريد و فروش مي‌كند. به عبارت ديگر آيا شما اعتقاد داريد كه ما غده سرطاني، وحشتناك‌ترين تصادف رانندگي كه براي ما اتفاق افتاده، مردي كه عاشق مردن هست و چيزهاي وحشتناك ديگر را آشكار مي‌كنيم. اين ممكنه كه يكي از مهمترين سئوالاتي باشد كه تاكنون از خود پرسيده‌ايد. زيرا معني آن ٬ تفاوت بين ايجاد سرنوشت و يا گذران زندگي در نوميدي كامل، عكس‌العمل و مخالفت با داستان‌ها و هرگز به بدبختي‌ها پايان ندادن مي‌باشد.

آيا آن بدان معني است كه من فكر مي‌كنم كه آرزوهاي آگاهانه و نيمه آگاهانه شما مربوط به غده‌هاي شما يا تصادف وحشتناك يا فاجعه ديگري مي‌باشد؟ نه، به هر جهت اين آگاهانه نيست. اما معتقدم كه مي‌توانيم چيزهاي بد را براي خود بخواهيم و همينطور اعتقاد دارم كه مي‌توانيم شرايط زندگي را با قدرت فكر تغيير دهيم.

 راز اول- جهان بر پايه تبادل ارزش ها بنا شده است :

اين اولين راز بنيادي موفقيت است كه اغلب مردم آن را فراموش مي كنند و به آن توجهي ندارند. اكثر افراد به موفقيت هاي بزرگي در زندگي نزديك مي شوند و اين موفقيت ها براي آنها دست يافتني است؛ ولي هيچ وقت خود را با انرژي كه اطرافشان را فرا گرفته وفق نمي دهند و هماهنگ نمي كنند. همه چيز در جهان مبتني بر قانون تبادل ارزش براي ارزش است. اما اين قانون يك ترازوي نا متعادل است. به اين معنا كه اگر شما بهاي چيزي را بپردازيد ، چندين برابر از آن نتيجه مي گيريد. وقتي شما بذر خوبي را مي كاريد، چندين برابر خوبي به شما باز خواهد گشت. در ازاي عشقي  كه شما مي ورزيد و كارهاي خوبي كه انجام مي دهيد و به هر نسبتي كه تلاش كنيد، نتيجه اش را خواهيد برد. همچنين زماني كه از منزل بيرون مي رويد و در مسيرتان يك عمل خيرخواهانه انجام مي دهيد و بذر محبت را در دل شخص نيازمندي مي كاريد، چندين برابر موفقيت در مسير زندگي به سوي شما سرازير مي شود.

راز دوم- پنير مجاني فقط در تله موش پيدا مي شود!! : 

اين نكته نشان مي دهد كه من خيلي گستاخ هستم. اما در واقع جمله اي بسيار مختصر و مفيد است و نتيجه عميقي بر چگونگي اداره كردن قوانين موفقيت دارد. شما با بردن يك بليط لاتاري (بخت آزمائي)، رسيدن ارث و يا پيدا كردن يك چاه نفت در حياط خانه خود ثروتمند نخواهيد شد. اين اتفاقات ممكن است براي افرادي پيش بيايد و آنها را به ثروتي موقتي برساند.اما اين گونه ثروتها براي شما ماندگار نخواهند بود. شما نمي توانيد موفقيت واقعي را بدون تلاش و بي آنكه بهايي برايش بپردازيد، به دست آوريد. هميشه بهايي براي پرداختن وجود دارد ؛ يك تبادل عادلانه بين ارزشها كه در راز اول در مورد آن بحث كرديم. شواهد چندين و چند بار نشان داده كه اغلب افراد فقير كساني بودند كه ثروتي عظيم و باد آورده(مثلاً در يك لاتاري) به دست آورده بودند و چندين سال بعد ورشكست و بدبخت شدند. ما درباره افرادي صحبت مي كنيم كه 10، 20 و يا حتي 40 ميليون دلار برنده شده، پول خود را دريافت كرده بودند، ولي نمي دانستند از آن ثروت چگونه استفاده كنند؛ چون هيچگونه آگاهي در مورد قوانين موفقيت نداشتند. بنابراين بعد از مدتي پولي برايشان باقي نماند و عناصر ديگر موفقيت هيچگاه در زندگي آنها پديدار نشد. هيچ چيزي رايگان به دست نمي آيد. به طور مثال: اگر فروشنده اي به طور اشتباه مبلغ 5 دلار به شما اضافه بدهد و شما آن مبلغ را به او باز نگردانيد، يا راهي پيدا كنيد كه بخواهيد بدون پرداخت هزينه اي با سيم كشي از جايي صاحب تلويزيون كابلي شويد يا اينكه بخواهيد بدون پرداخت هيچگونه وجهي روزنامه اي را بخوانيد و آن را سر جايش بگذاريد و ... ، طبعاً سزاي اين اعمالتان را خواهيد ديد و مطمئن باشيد كه روزي بايد تاوان اين دين ها را بپردازيد. افراد موفق هرگز به دنبال هيچ چيز رايگاني نيستند. آنها هميشه از پرداختن بهاي هر چيزي لذت مي برند و خشنود و راضي هستند.

 راز سوم- افراد موفق اشخاصي افراطي در دين نيستند :     

افراد موفق با اين كه اشخاصي به شدت متدين نيستند اما عميقاً انسانهايي با طرز تفكر معنوي و روحاني هستند. آ نها اين نكته را درك كرده اند كه تحميل كردن عقايدشان به ديگران، آنها را از اصل و نهاد خويش( يعني ذات مقدس الهي) دور مي كند. سادگي زيبايي در جاده موفقيت وجود دارد: از خيال و تصور به واقعيت و ظهور. موفقيت واقعي شامل همه مي شود و انحصاري و مخصوص يك شخص يا يك قشر خاص نيست.                                                      

راز چهارم - ثروت براي شما به صورت تصادفي پيش نمي آيد! شما بايد آن را به دست آوريد :

شما تنها با خواندن زند گي نامه افرادي كه از فرصتهاي خويش استفاده كردند و به موفقيت رسيدند، موفق نمي شويد. اين نكته همانند آن است كه ارثي بزرگ به شما رسيده  باشد و يا پول زيادي در شرط بندي مسابقه اسب دواني برنده شده باشيد، كه ثروتهايي بادآورده هستند. اما ثروت واقعي ( از همان نوعي كه هميشه باقي مي ماند) يعني همان ثروتي كه از نتيجه كاري كه زحمت زيادي برايش كشيده ايد، به دست مي آيد. شما در فكر و ذهن خود مي خواهيد فردي ثروتمند شويد. پس بايد آن را از سطح فكري و ذهني(سطح خيال) به سطح فيزيكي(واقعيت) برسانيد و اين راه به كمك گروهي از افراد (آنهايي كه قبلاً در زندگي به موفقيت رسيده اند) انجام پذير است كه مي توانند تجربه هاي خودشان را در اختيار شما قرار دهند تا شما نيز بتوانيد موفقيت را به سوي خود جذب كنيد.

راز پنجم - شما با كلامتان موفقيت را براي خود به وجود مي آوريد! :

من هميشه متحير مي شوم زماني كه مي بينم افراد به چيزهاي منفي فكر مي كنند. دوستي با من تماس گرفت و گفت: " با كاميون به يك درخت بر خوردكردم " البته من تعجب نكردم. زيرا او قبلاً به من گفته بود: "هميشه زماني كه قراراست اتفاق خوبي برايم پيش بيايد، اتفاقات بدي رخ مي دهد كه من را از رسيدن به آن عقب مي اندازد". مطمئناً هم كه بايد ا تفاق بيافتد! زماني كه او در ذهن نيمه هشيارش  بر اين باور بوده، اين باور وعقيده كه در ناحيه ي ذهني وجود دارد جاي خود را با ناحيه فيزيكي عوض مي كند و اتفاق به وقوع مي پيوندد. فكر كنيد چندين مرتبه اتفاق خوبي افتاده و افراد جملا تي شبيه به اين گفته اند: "نمي توانم باور كنم، من هيچ وقت چيزي برنده نشده ام، من اصلاً شا نس ندارم  و .... " بعد زماني كه اتفاق بد و نا گواري براي آنها پيش مي آيد ، بشقاب را به زمين مي اندازد، اشياء را به اين طرف و آن طرف پرتاب مي كنند و يا مي ايستند و فرياد  مي زنند و مي گويند :" من مي دا نستم كه اين اتفاق برايم پيش مي آيد". من شنيده ام كه مردم جملاتي نظير اين نيز مي گويند: "من هر زمستان حداقل سه بار سرما مي خورم". من نيز قبلاً مي گفتم: "تقريباً سالي يك بار ضرر مي كنم" و البته اين اتفاق هم برايم پيش مي آمد؛ تا زماني كه اين جمله را قطع كردم. از آن موقع تا كنون بيشتر از9 سال است كه چنين اتفاقي برايم پيش نيامده است. برخي از مردم فكر مي كنند كه اين يك روش خوب و مؤد بانه است كه ازطريق نسبت دادن جملا تي تحقيرآميز به خود، خودشان را انسان هايي شايسته نشان دهند. جملاتي نظير: پول براي من بي ارزش است، اين زند گي كه اكنون دارم حتي برايم زياد هم هست و ... . اين جملات شما را فقط نزد افراد شكست خورده عزيز خواهد كرد. اما بر زبان آوردن اين گونه الفاظ نه تنها موفقيت را از شما دور مي كند، بلكه همان چيزهايي را كه گفته بوديد، واقعاً برايتان رخ خواهد داد. شما مي توانيد با به كار گيري كلمات مثبت، خصوصاً در جملا تي كه هنگام صحبت كردن از آنها استفاده مي كنيد به موفقيت  برسيد. اگر شما مي خواهيد موفقيت خود را به وسيله كلماتي كه با آنها صحبت مي كنيد تعيين كنيد، چرا از جملا تي شبيه به اين جمله مثبت استفاده نكنيد:

"پول به سمت من جذب مي شود مثل يك آهنربا!"

راز ششم = نمي توانيد از زير پرداخت سهم خود به كائنات شانه خالي كنيد

اين اولين راز سعادت وهمان رازي كه اكثر مردم متوجه آن نيستند. آنها سعادت را مانند طلب خود ميدانند و توجهي به انرژي كه آنرا احاطه كرده ندارند .همه چيز در كائنات بر اساس مبادله ارزش در برابر ارزش است ولي كفه هاي اين ترازوي مبادله ٬ هم سطح نيستند . آنچه كه ميدهيد چند برابر آن بسوي شما باز ميگردد معمولا ده برابر . پس برويد بيرون و كار خيري انجام دهيد بذر نيكي براي نيازمندي بكاريد و با مردم مهربانتر باشيد . بدانيد كه سعادت بيشتري بر سر راهتان قرار ميگيرد .

راز هفتم = تندرستي ٬ عشق ٬ شادي و پول نامحدود هستند

 اگر فردي را در آغوش بگيريد آيا از تعداد درآغوش گرفتنهايي كه در عمرتان باقي مانده است كم ميشود؟ البته كه نه .

چيزهايي كه ثروت واقعي به حساب ميايند مانند تندرستي و عشق و شادي و پول نامحدود هستند و در واقع خود را تكثير ميكنند . هر چه عشق بيشتري به ديگران ببخشيد عشق بيشتري بسويتان جذب ميشود پولي كه مي بخشيد انرژي خود را آزاد ميكند و اين انرژي باران سعادت را بر سرتان خواهد باراند و اين چرخه اي است كه تا ابد ادامه دارد .

راز هشتم=سعادت طبق قانون خلا عمل ميكند

طبيعت از خلا متنفر است و هميشه سعي ميكند خلا را با خوبي پر كند . اگر دستتان پر باشد كائنات نميتواند چيزي در دستتان بگذارد . بهترين راه براي جذب چيزي مثبت رها كردن يك چيز منفي است .

اگر لباس نو ميخواهيد لباسهاي قديمي را به بي خانمانها هديه كنيد . اگر بدنبال نيمه ديگر زندگي خود ميگرديد ابتدا به روابط نامشروعي كه داريد پايان دهيد .

اگر به سعادتي كه بدنبالش هستيد هنوز نرسيده ايد از خود بپرسيد چه چيزي را نگه داشته ام كه بايد رها كنم ؟

راز نهم = فقرا اغلب فكر و ذكرشان پول است

معمولا فقرا ميگويند كه ثروتمندان تمام افكارشان درباره پول است اما در حقيقت فقرا بسيار بيشتر از ثروتمندان به پول فكر ميكنند كه روانشناسان به آن برون فكني ميگويند يعني افراد ترسها و انگيزه هاي خود را بر ديگران فرافكني ميكنند.

زمانيكه آس و پاس بودم فقط به پول فكر ميكردم نگران ماليات و مخارج زندگي و ... بودم در حال حسادت به افراد پولدار . اما حالا كه پول دارم بندرت به آن فكر ميكنم وقتيكه موضوعيت پول را از سر راه خود برداريد ميتوانيد بدون نگراني از فوائد آن بهره ببريد .

راز دهم = قويترين ابزار رسيدن به سعادت دانايي است

اگر فرد كم خردي پولش را از دست ميدهد كه هميشه همينطور است دليلش اين است كه فرد دانايي بزودي سعادت را بسوي خود خواهد كشيد كه همينطور هم ميشود .

اگر در طلب ثروت زياد هستيد ابتدا بدنبال دانايي عالي باشيد .

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.